تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
LOVE و
آدرس
asheghe_divone.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
یکی از فانتزیام اینه که اشتباهی به حکم اون جرمی که نکردم به حبس ابد محکوم شم!!!!
بعد که رفتم زندان همه علیهم پاپوش درست کنن دهنمو اسفالت کنن!!!!
بعد تو سن 87 سالگی بهم عفو بخوره!!!!!!!
یه دوست دختر هم نداریم که اون هم طرفدار مردسالاری باشه بعد صداش بزنم: هی ضعیفه پاشو برو شام بیار. بعد اون تا بیاد بگه چشم، بزنیم با کمربند سیاهش کنیم اون هم بگه شما سرور مایید.
من یعنی اینقد متوهم...
دوس دختر آدم باید پایه باشه ...
باید وقتی تو خیابون باهاش راه میری از سر کولت بره بالا هر هر بخنده
تو ماشینت نشسته داری لایی میکشی جیغ بزنه بگه عاشقتم تندتر برو
تا صبح بشینه تو بغلت ماچت کنه..
بشینی باهاش نقشه بکشی که بری بانک بزنی اونم پایه بگه من میشینم پشت فرمون آماده گاز دادن تو برو بانک و خالی کن بیا...
تیرییپ رنگ و وارنگ بزنه واست رنگای جیـــــــغ هاااااااا ازینا که همه تو خیابون نگاتون میکنن
دوس دختر آدم باید مثل خودم دیـــــــــــــوونه باشه ... :|
زن جنس عجیبی ست !
چشم هایش را که می بندی ،
دید دلش بیشتر میشود...
دلش را که میشکنی ،
باران لطافت از چشم هایش سرازیر...
انگار درست شده تا . . .
روی عشــــق را کــــــم کند.
آقا من ریاضیم در حد تیم پرسپولیس ضعیفه
بگذریم...چند دفعه سر امتحان ریاضی در دوره راهنمایی همه سوالا رو حل کرده بودم
معلم اومد گفت بچه ها سوال شماره 5 غلطه حل نکنید
وقتی یه نگیگا به برگم می کردم میدیدم که سوال 5 رو هم حل کردم.
اونوقت بود که میخاستم سر معلمو با در قوطی تن ماهی ببُرم
کیا مثل من انقدر باهوش بودن که غلط و درست بودن سوالو نمیفهمیدن
یادش بخیر..ما که همش با تک ماده و تبصره اومدیم بالا وای به حال بچه هامون...
یه دخــــــــــــــدره جلوم تو خیابون راه میرفت کفشـــــــــــی پوشیده بود هـــــــــــــــا،؟پاشنه 65سانتی
خو خواهـــــــــــر من،خو مــــــــــــــــــــادر من ، قدت تو حلقم ،چرا خودتو زجر میدی؟؟؟؟
خو یه دفه ای بشین رو شٌتٌــــــــــــــر بیا خیابون
بی شــــــــوهـــــــــــــری فشار آورده ها!!!!
دوم دبیرستان که بودم بعد پیدا کردن کارت واکسیناسیون پسر همسایمون که واسه روز قبل بود زنگ زدم خونشون گفتم آقای احسان...؟20 ساله؟نام پدر....؟هستید؟ دیروز واکسن سرخک-سرخجه زدید؟با تعجب گفت بله!منم گفتم اشتباه شده واکسنی که دیروز زدید تا 72 ساعت دیگه باعث بروز علایمی می شه که باید تحت مراقبت باشید مثل حمله های قلبی یا تنفسی!طرف از ترس از حال رفت و نیم ساعت بعد
با آمبولانس بردنش بیمارستان هنوزم عذاب وجدان دارم
تــو کــوچــه مـنـتـظـر دوســتــم بــودم تــا از خـونــشون بــیــاد بــیــرون!!!!
دیـــدم یــه درِ آیــنــه ای بــزرگ جــلــومــه :دی
اول رفــتــم جــلــوش و مــوهــام رو مــرتــب کــردم و بــعــدش نــمــیــدونم چــرا مــنو مــرض گــرفــت تــوش برا خــودم ادا در مــیــاوردم !!!!
یــه لــبــخــند ژکــونـــد مــیــزدم بــعــدم تو دلـــم مــیــگــفــتم : اوووف چــه پــســر نــازی :)
بـاز دسـتــمــو مــیــذاشــتــم زیــر چــونــم نیــگا بــه افــق هــای دور دســت مــیــکــردم
مــوهــامــو مــیــرخــتم تــو صــورتــم بــعــد بــا یــه حــرکــت کــامــلاتاکــتــیــکــی یــدفــه ی ســرمــو مــیــدادم اونــطــرف کــه مــوهـــامـــم بـــاش بـــره اونــطــرف
بــعــد چـــن دقــيقــه یــه خانوومه در رو باز کـــرد و بــا خــنــده گــفـــت:
گـــل پــســر؟؟؟؟
من : بــلــه ؟؟!!
خانــومــه :خــدا پــدر مــادرت رو واســت نیــگــر داره کــه دلــمــون رو شــاد کـــردی
کــل خــانــومــای داخــل آرایــشــگــاه از خــنــده داشــتــن زمــیــنو گــاز مــیــزدن
هــیــچـــی دیــگــه تا مــدتــا اووون دور و ورا آفــتــابـــی نــشــدم
یکی از فانتزیام اینکه......
.
تو دانشگاه یکی از اساتید تهدیم کنه ک بهت صفر میدم...
بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم به دیوار بگم...منو از نمره میترسونی من زندگیمو باختم استاد...برو از خدا بترس..
یه بارم میخواستم ذرت بلال درست کنم توی پارچ آب نمک درست کردم بعد میخواستم ذرتا رو بذارم داخلش گفتم با پارچ یکم اب میریزم رو ذرت.
خلاصه اب داخل پارچ رو یادم رفت خالی کنم رنگش هم چندان غیر عادی نبود مامانم با همون اب نمک غذا درست کرده بود غذا هم وحشتناک شور بود.هیشکی هم نمیدونست چرا اینجوریه منم به روی خودم نیاوردم.
هههههههههههههه
یه روز تو اداره یکی از همکارا رو دیدم که ریشش رو پرفسوری میزد، از دور بلند صداش زدم که پرفسور چطوری!؟ یه نگاهی به من انداخت ولی عکس العملش مثل همیشه نبود! رفتم طرفش که بهش بگم : با تو بودما!!؟ یه مرتبه متوجه شدم که اون بنده خدا یه ارباب رجوعه!
سرمو انداختم پایینو یواشی جیم شدم!!!
ساعت دو نصفه شب یکی اول زنگ زد بعد اس ام اس داد که من یه پسر ۲۶ سالم از ,,,,,,,,, به قرآن شماره شما رو همینجوری گرفتم اگه دختری تو رو قرآن جوابمو بده خیلی خیلی دوستت دارم!!!
ملت تحت فشارن بخدا
مـن آن شـب را مـی بـیـنـم
شبـی کـه زنـگ خـانـه تـان را مـیـزنـم
وقـتـی کـه در را بـه رویـم بـاز مـیـکـنی
وقتی کـه چهار لیتری بنزین را رویـت خالی مـیـکـنـم
و یـک کـبــــــریــت حــــــرامـت مـیـکـنـم... خــائـــن...
منتظرم خدایا...
خط پایانت کو ...
آیا جنمت همین جایی که هستیم نیست؟
من آتشت را به نامردی ها " دو رویی ها و خیانت ها ترجیع میدهم ...
شاید اگر ایوب هم در عصر ما بود صبرش لبریز میشد ...
دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت :
” او یقینا پی معشوق خودش میآید “
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود :
” مطمئنا که پشیمان شده برمیگردد “ عشق قربانی مظلوم ” غرور ” است هنوز
سر کار بودیم یکی از همکارامون منو سوژه کرده بود هی تیکه مینداخت
فرداش سرما خورد بدجوری ، اینم عشق نون خامه ایه
یکی دیگه از همکارامون دقیقن همون روز شیرینی گرفته بود پره نون خامه ای
منم رفتم نون خامه ای رو برداشتم رفتم جلوش همچین با ولع خوردم
این طفلکم گلوش درد میکرد بدجور ، نمیتونست بخوره
آقا چشتون روز بد نبینه دومی رو هم برداشتم رفتم جلوش خوردم
رفتیم خونه شب بهش اس ام اس دادم : الان دارم نون خامه ای میخورم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من
همکارمون
خیلی بدجنس شدمااااااااااااااااااااا
عاقبت در افتادن با یه دهه هفتادی
من روی این دهه هشتادیا و دهه شصتیا رو کم میکنم حالا ببینید !!!!!!!!!!!!!!!!!!
یکی از لذتهایی که دیگه ندارم اینه که...
زیر بارون خیسه آب توی پارک قدم بزنیم...
بهم بگه دووووووســـــــتــــــ دارمــــــ...
تا بیام جواب بدم،با صدای بلندتری جمله شو تکرار کنه...
دوباره تا بیام جواب بدم با داد بگه دوووووســــــتــــــ دارمــــــــــ...
همه نگامون کنن.... تو دلشون به من حسودی کنن...
بگم: هیـــــــــــــ آرومتـــر......
بگه: میخوام همه دنیا بشنون....و باز تکرار تکـــــــرار ...
کل پارک از صداش پُر شه...
بعد من جلوی دهنشو بگیرم و بگم:
منـــــــــــــم دوووووووســـــــــــت دارمــــــــــــــ.....
بعضی عشقا مثل ماجرا ی نوح"طرف از ترس طوفان میاد سراغت"
بعضی عشقا مثل ماجرای ابراهیم "باید همه چیو براش قربانی کنی"
بعضی عشقا مثل ماجرای عیسی"آخرش به صلیب کشیده میشی"
امــــــــآ...
بیشتر عشقا مثل ماجرای موسی"یه کم که دور میشی یه گوساله میاد جاتو میگیره..."